پنجمین دندون و مریض شدن ایلیا
سلام عسلم.دو سه روزه دارم از غصه دق میکنم.دو شب پیش غروب با بابایی رفتیم خارج از شهر که هوا دوباره گردو خاک میشه و متاسفانه تو مسموم شدی و مجبور شدیم ساعت ٤ صبح ببریمت بیمارستان و یه آمپول دردناک زدن روی پای کوچولوت تا استفراغت بند بیاد.آخه تو رو خدا بچه های ناز ما چه گناهی دارن که به خاطر این گرد و خاک کثیفی که به همراه خودش هزار ویروس و بیماری داره باید راهی بیمارستان بشن و متاسفانه چند کودک هم به خاطر این ویروسهای کثیف جان خودشون رو از دست دادن.اینقدر حالت بد شده بود که من و بابا میخواستیم گریه کنیم.الان حالت تهوع دیگه نداری ولی همچنان اسهالت ادامه داره.بردیمت پیش دکتر کریمی گفت که بدنت ک...
نویسنده :
مامان و بابایی
1:20