اولین عید ایلیا جان
سلام عزیز دلم عید کوچولوی خوشگلم مبارک.همه ی عمرم صد سال به این سالها رو به چشم ببینی.نفسم اینقدر خوشحالم که اولین سالی هست که تو در کنار ما سر سفره ی هفت سین میشینی و میخوام یه عالمه بوست کنم.از لحظه ی تحویل سال برات بگم که چند دقیقه مونده بود به سال تحویل شما بیدار شدید و زود با کمک مادر جون تونستم آماده ات کنم.خیلی آروم و با حالت تعجب اومدی کنار سفره هفت سین نشستی و با تحویل شدن سال با خوشحالی ما تو هم شروع کردی به دست زدن تمام عمرم.امسال به افتخار تو سفره ی هفت سین رو خونه خدودمون انداختیم و بابا عباس و مادر جون با خاله الهه و عمو تیمور و دایی آرمان و شاهرخ برات جشن گرفتن.جنابعالی هم کلی کادو و عیدی گرفتی و همزمان تولد پایان ده ماهگیت رو برات جشن گرفتیم.راستی عزیز دلم امروز هم تولد من بود و بابا رضا مثل همیشه با کادوهای زیباش غافلگیرم کرد و بعد از جشن تحویل سال یه جشن زیبایی به پا کردیم و یه عالمه بهمون و مخصوصا تو خوش گذشت.الان هم داریم میریم مسافرت بعدا هم عکسهات رو میزارم و خبرای جدید رو برات مینوسم .فعلا بوس بوس واسه ی خوشگلترین پسر دنیا