ایلیاایلیا، تا این لحظه: 13 سال و 4 روز سن داره

ایلیا نفس

عید قربان

1392/7/30 1:40
608 بازدید
اشتراک گذاری

عید قربان مبارکفرشته .سلام نفسم خیلی زودتر میخواستم بیام توی وبلاگت ولی متاسفانه مشغول پرستاری شمام مثل همیشهناراحت.خیر سرم امسال اولین سالی بود که برای عید قربان به منزل پدربزرگت ( بابا احمد) رفتیمافسوس.همه چی خوب بود و عموی بزرگت یه گوسفند قربانی کرده بود.روز خوبی رو داشتیم و آخر وقت هم عمو حسن موهات رو کوتاه کرد توی آرایشگاه خودش خیلی ناز شدی.ولی شب که برگشتیم حسابی حالمون گرفتنگران تمام روی پاهات تاول و نیش حشره داشت.ایندفعه خیلی سریع عمل کرده بود به چند ساعت نکشید تاولها خودشون رو نشون دادند.جای دو تاش خیلی بده و اشکت رو در میاره یکیش پشت پا و یکیش هم زیر انگشت بزرگته.نفسم الهی بمیرم کاش نمیبردمت همش به خاطر اصرار بابات بود وگرنه من میدونستم با اون همه پوشش و پماد ضد حشره بازم اینجوری میشی.الان بابایی از دست خودش ناراحته که چرا بردیمش در حالی که میدونست این بلا به سرت میاد دوبارهناراحت.امروز هم علایم سرماخوردگی داشتی که خدا به این حالت رحم کنه که دوباره مریض نشی تازه یکم رنگ و رویت باز شده و داری وزن اضافه میکنی.(بزنم به تخته).اینم درس عبرتی بود واسمون که دوباره وضعیت بدن تو رو نادیده نگیریم.الهی مامانی فدات بشه این روزا خیلی شیرین زبون  تر شدی و مثل آدم آهنی حرف میزنی.دوست دارم لپوی منخجالت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
5 آبان 92 2:09
سلام عزیزم خوش امدی به وبم ممنونم بابت پیشنهاد لینک منم شما رو به نام وبتون لینک میکنم من ساکن تهرانم شما کجایید پسر شما هم خیلی نازه خدا حفظش کنه
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
16 آبان 92 3:38
سلام عزیزم من اپم بدو بیا
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ایلیا نفس می باشد