بی تو هرگز......

سلام عشق مامانی و بابایی سلام وروجکم همه ی نفسم.کلا عاشق قربون صدقه رفتنتم اما اینم بگم بابایی جای خودش رو داره یه وقت حسودی نکنه.با اینکه این وبلاگ رو من وبابایی با هم درستش کردیم بعضی وقتها یادم میره از بابایی واست بگم بابا جونش معذرت گلم.الانم با بابایی رفتید باغ یکی از همکارا و دارید ذرت نوش جونتون میکنید مجلسشون مردونه بوده و خانما رو نبردن بی معرفتها.منم ذرت میخوام ههههههههههه.از خودم بگم که این مدت کارم شده کتاب خوندن و رمان خوندم تا ساعتها واسه خودم میشینم و میرم تو دل کتابه .کلا دیگه هیچی تو مخم نیست و غم غصه ی دنیا تو دلم شوت شده.از وروجکیات بگم که اینقدر خوب حرف میزنی و کلمه ها رو و جمله بندیهات خیلی خوب ادا میکنی که بابات خیلی واست غش و ضعف میره اینجوری حرف میزنی ولی یه چیز بد تو رفتارت به وجود اومده هر چی رو که بخوای با داد و جیغ از حلقوممون میکشی بیرون و تسلیمت میشیم شاید بخاطر اینه که به قول بابات یه دونه ای و دوردونه ای.وقت خوابت هم همچین ریخته بهم که در روز دو بار یکی ظهر و یکی شب تا گریه نکنی و جیغت نره آسمون نمیخوای.شاید اینم مال اینه که یه دوره ی جدیدی از زندگیت باشه که عادت کنی بدون شیر خوردن خودت یاد بگیری بخوابی الهی فدات بشم.خیلی وقت میشه با هم دعوا میکنیم ولی خیلی زود خودم رو لعنت ونفرین میکنم چرا باهات دعوا کردم تو هنز کچول مچولی و زود از دلت بیرون میارم.زندگیم نفسم اینقدر این کلمات واسم عزیز و شیرینن که اسم وبلاگت رو گذاشتم ایلیا نفس.همه ی وجودم من  وبابات عاشقتیم و هر روز بیشتر و بیشتر به نفست وابسته ایم .کم کم داره فیلم هندی میشه برم که الان اومدید و یه ماچ گنده از اون لپت بگیرم......بوسسسسسسسسسسسس