گل پسرم دو ساله شد
سلام یه هورای بزرگ هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا تولد تولد تولدت مبارک.ایلیای عزیزم تمام آرزوی من و بابات اینه که صد ساله بشی.امروز تولد دو سالگیته.دو سال گذشت به سرعت و تو هر روز جلوی چشممون بزرگ میشی و قد میکشی و ما واسه هر لحظه اش از خدا تشکر میکنیم به خاطر این نفسی که زندگیمون رو با اومدنش شیرین و شیرین تر کرد موش موشکم نازنینم هر چقدر بهت بگم دوستت داریم خیلی کمه.
پ.ن : نازنینم امسال نتونستیم واست تولد بگیریم چون یه اتفاقی افتاد.به خاطر من و دایی شاهرخ چون هر دو تامون پاهامون آسیب دیده.دایی کف پاش رو به خاطر عفونت که شیشه زیر پاش رفته بود جراحی کرده بود و خودمم رو بالکن پام لیز خورد و افتادم و بدجوری پاهام و سر زانوم کشیده شد به هر حال الان چند روزه خونه ی مامانی بودبم و دیروز برگشتیم خونه ولی هنوز پاهام درد میکنه.ولی به خاطر تو تحمل میکنم اونجا خیلی بی تابی میکردی و به قول خودت میگفتی ( اینام بریم عودت) یعنی مامان بریم خونه.دلت واسه اسباب بازیهات تنگ شده بود.بابایی ولی واست یه کیک و چند تا بادبادک خرید که دلت شاد بشه اگه قسمت بشه و دایی و خاله بعد از امتحانهاشون برگشتند حتما واست تولد میگیرم چون عاشق تولد و شمع فوت کردن هستی و خاله اینا منتظرن زود بیان کادوهات رو بهت بدن من و بابایی واست دو پیرهن و یه شلوار گرفتیم که خیلی دوسشون داری.فدای اون چشمات برم که از شیطونی همیشه برق میزنه.چند تا عکس از اونشب خونه ی مامانم بودیم و واست کیک خریدیم رو برات میزارم نازدونه.ایشالله ١٢٠ ساله بشی نفسممممممممممممممممممممممممممممم.