عید اومده مبارکه
سلاممممممممممممممممممممممممممممممممم پسر قشنگم بعد از یه غیبت نسبتا طولانی امروز اومدم که خاطرات این مدت رو واست ثبت کنم.اول اینکه مامانی جون خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خوشحالم دومین عیدی هست که با ما سر سفره ی هفت سین نشستی.دوم اینکه روز اول عید مراسم عقد دایی آرمان هم بود و ما هم خیلی سرمون شلوغ بود.یه هفته قبلش دایی و خونواده ی همسرش از اصفهان اومدن و ما همه مشغول خرید کردن و تفریح و خوشگذرونی بودیم ولی آخرش به مامانت زهر شد.بماند پسرم اینجا دفتر خاطرات تو هستش نمیخوام با ناراحتی خودم این خاطرات بد واسمون ثبت بشه.به هر حال از ناز بودن و شیرون زبونیت هر چی بگم بازم کم گفتم.تقریبا دو ماه دیگه دو سالگیت تموم میشه و داری کم کم بزرگ میشی ناز پسر بابا و مامانی.از عیدیهایی که گرفتی بگم که الی جون یه دست لباس خوشگل واست گرفته بود .من و بابایی هم دو دست لباس گرفتیم.نزدیک ١٠٠ تومن همه بهت عیدی دادن و فقط تو و عروس خانم رو شانس بودید.امسال عید واسه من خیلی متفاوت بود چون بابا رضا بهم کادو نداد به خاطر شرایط الان که مشغول ساخت و ساز هستیم.( آخ دریغ از یه ١٠٠٠ تومن).بعدش هم تولدم که یکم عید بود مصادف شد با عقد دایی که اونم( آخ دریغ از یه کیک کوچولو) ولی در عوض بعد از چند روز که از تولدم گذشت یه کارت هدیه بهم داد.با این حال دستش درد نکنه هر سال که کیک و مراسم و عیدی و طلا نمیدن.(ولی من یکم دلم خواست) به هر حال ما شوهری رو بیشتر از اینا دوست داریم. .
راستی کلمات جدیدی که یاد گرفتی اینا هستن که الان ٢٢ ماهه هستی.
مونی نیس یعنی مینی بوس
اتوبوس /بستنی /به چیپس میگی بیبس / وقتی میخوای خودت رو واسم لوس کنی میگی :
مامان بیا ایلیا. / آب بازی / به توپ میگی بوپ/ به بابام میگی کاباس یا بابا عباس
پنیر و کره/به سیب زمینی میگی منه منه/ به سبز میگی ببز/آبی رو میشناسی/قرمز رو هم میشناسی و میگی گرمز/زرد رو هم میشناسی/تمام اعضای بدن رو هم میشناسی.از اعداد یک و ٢ و ٩ و ١٠و ٢٠ رو میگی.انگلیسی هم hi baby رو میگی .و خیلی دیگه کلمات که مثل طوطی میگی ورووجکم راستی اسم منم الان یاد گرفتی به جای الهام میگی انهام خیلی عاشقتیمممممممممممممممممممممم پسر خوشگلم بوسسسسسسسسسسسسسسسس ایشالله صد سال به این سالها
اینم از سفره ی امسال آقا ایلیا که هول هولکی شد.ببخش نازم ایشالله سالهای دیگه بهتر میچینم واست