پسر به این شیطونی....
سلام شکلات مامان و بابا.سلام پسر قشنگم امشب اومدم برات بنویسم که چقدر هر روز شیطونتر و بانمک تر میشی.البته در کنار این همه شیطونی بزنم به تخته هزار ماشالله هوش خوبی داری و هر چی بازی فکری و هوش واست میگیریم زودی یاد میگیری و انجامشون میدی.الان از بس شیطونیت اومد که فرستادیمت خونه ی بابا عباس که اونجا خودت رو تخلیه کنی . از یه طرف بابایی هم امتحانهای ترم رو شروع کرده و پشت سر هم امتحان داره ولی تو شیطون پسرم از سر و کول بابا بالا میری و دنبال هم بازی هستی.فدات بشم که اینقدر فعال و اکتیو هستی که شبها هم توی خواب همش وول میخوری و آروم نمیگیری و عجله داری زود از خواب بیدار بشی و شروع کنی به بازی. هر وقت هم تا صدای موزیک میاد شروع میکنی به رقصیدن. خیلی با مزه میشی .هر وقت هم من و بابا نماز میخونیم میری یه روسری سرت میکنی و ادای نماز خوندن رو در میاری .کلا به همه چیز میرسی و تقلید میکنی.راستی داشت یادم میرفت دیشب اولین برف زمستونی رو دیدیم و شب بابایی ما رو برد ماشین سواری.خیلی خوب بود تو به برف میگفتی ( ببر ) و ما هم کلی بهت میخندیدیم. عزیزززززززززززززززززززززززززز دلمییییییییییییییییییییییییییی قند عسل بابا و مامان
وقتی از خواب بیدار میشی اینجوری ناز میشی
محل جدید اکتشافاتت آقا کوچولو
تازه وقتی گیر میوفتی جیغ و دادت راه میوفته..مامان مامان بابا
اینم از یه کیک دیگه که موز و گردو داشت خیلی خوشمزه شده بود