نفسم 18 ماهه شد....
سلاممممممممممممممممممم.ناز نازی مامان تولدت مبارک.دیروز یعنی جمعه شما ١٨ ماهه شدی نفس جون.امروز بردمت درمانگاه کنار خونمون تا قد و وزن ماهیانه ات رو چکاب کنن و نیز واکسن ١٨ ماهگیت رو بزنی.امروز رو شانس بودی با اینکه ساعت ١١ و نیم بیدار شدی و احساست بهت گفته بود که امروز میخوان به قول خودت جیززت کنن وقتی رفتم دیدم زدن رو دیوار که ١٨ ماهگی رو روزای دوشنبه قد و وزن میکنن.منم خوشحال از اینکه آمپول نداشتی رفتیم خونه.بازم میگم جوجه خان لحظه لحظه ی نفس کشیدنت برام خیلی دوست داشتنی و زیباست.اینکه هر روز بیدار میشم و تو رو توی بغلم میبینم که کنارم خیلی معصومانه خوابیدی من رو بیشتر به تو وابسته میکنه که عاشقانه هر روزم رو با تو سپری میکنم.اگه یه وقتایی سرت داد میزنم من رو ببخش به خاطر محافظت از خودته که بلایی سرت نیاد.ناز دلم خیلی خیلی دوست دارم با اینکه امشب از دستم دلخور شدی و با ناراحتی از من خوابیدی دلم داره واست ریش ریش میشه ولی تا تونسم بوست کردم و تو هم خودت رو واسم لوس کرده بودی.الان که ١٨ ماهه شدی دامنه ی لغاتت بیشتر شده چند تای اون رو مینویسم واست.
اسب : تو میگی ( ابس)
بینی : (نینی)
ابرو : (ابیو)
دست/ پا /مو / آب /نی نی / گاو /میو /بع بع /نان/آش/
عاشق کارتون بره ی ناقلا هستی که مثل خودت وروجکن.چند تا حیوان و صداهاشون رو بلدی.اولین رنگی رو هم یاد گرفتی آبی هستش که هر چیز آبی میبینی میگی ( آبی آبی) خیلی ناز میگی.مامان جان تولدت مبارکککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک