ماه رمضان ماه نور و رحمت
سلام پسر گلم.امروز دومین روز ماه رمضان هستش و بابایی فقط روزه هستش.مامانی هم بخاطر اینکه به شما شیر میده معاف شده.ولی خیلی دلم واسه روزه گرفتن تنگ شده. وقتی که صدای اذان و مناجات میاد آدم میره به یه دنیای دیگه.از وقتی که توی دلم بودی الان سومین سالی هست که نتونستم بگیرمش.عیب نداره همین که بابایی رو بیدار میکنم واسه سحری خودش کلی ثواب داره.آخه نمیدونی که بابا چه خواب سنگینی داره دست کم باید 10 دفعه برم صداش کنم تا بیدار بشه و تازه خواب که از سرش پرید همش بهش باید بگم بخور دیر شد اذان گفتن.وای بابایی حلالم کن نشه غیبت واست.ولی مامان از ته دل راضیه که به بابایی میرسه تا روزش رو بگیره.ایشالله خدا طاقت همه ی مسلمانای روزه دار رو زیاد کنه واقعا هوا گرمه و ما اول مرداد هستیم.از همین جا به همه ی مامان و باباهای نی نی وبلاگی میگم نماز و روزه همتون قبول باشه و ما رو از دعای خیرتون بی نصیب نذارید.واقعا محتاج دعاتون هستم.