خبر خبر گل پسرم راه افتاد
سلام ناز پسرم.امروز دو تا خبر خوشحال کننده دارم .اول اینکه تو رسما از دیروز یعنی ٢٣/٣/٩١ تونستی راه بری.هوووووووووووووووووووووووووووووورا واسه ی ایلیای مامان.وای که چقدر ناز راه میری مامانی.دیشب رفتیم خونه ی محمد جان .از بس محمد دستت رو گرفت و راه رفتی که یه دفعه دیدیم خودت تمام خونه رو با اون پاهای کوچولوت به تنهایی راه رفتی.عزیزم ,دلبندم نمیدونی اون چه لحظه چه حسی داشتم وقتی میدیدم که پسر کوچولومون داره روی پاهای خودش راه میره اون هم بدون کمک کسی.وروجک مامانی خیلی دوست دارم.خودت هم با دیدن اینکه داری راه میری کلی ذوق میکنی.آخرش اینقدر خوردی زمین و بلند شدی تا به هدفت رسیدی.من که شاهد بودم که وقتی میخوردی زمین باز هم چندین بار بلند میشدی و دوباره یه قدم میرفتی جلو و میخوردی زمین و دوباره با عصبانیت بلند میشدی.به قول شاعر نابرده رنج گنج میسر نمیشود.دومین خبرم هم اینه که ششمین دندونت هم در اومد.دومین دندون نیش از سمت چپ.بازم مبارکه فسقل خان مامانی و بابایی.ولی به هر حال دندون در آوردنت هم حسابی کلافه ات کرده و نه خودت میخوابی و نه میزاری من بخوابم همش نق میزنی و به من آویزونی.دوباره من از تو در چند پست قبلی ات تعریف کردم و بنده به چند ساعت نکشیده حرفم رو باید پس بگیرم.اینقدر این چند روز بدخواب شدی که حتی نمیزاری بابایی که امتحانهای آخر ترمش شروع شده درس بخونه و دو تایی به دنبال تو هستیم.به هر حال اینها هم میگذرد ولی مهمتر از همه چیز اینه که تو در کنار ما هستی دلبندم و خیلی هم دوستت داریم و عاشقتیم.یه بوس خوشمزه واسه ی پسر خوشمزمون